ظلمهايي كه در روز عاشورا به امام حسين(ع)، يارانش و اهل بيت(ع) ميشود و به اسارت گرفته شدن ن و كودكان اين كاروان، اين سوال را تداعي ميكند كه « چرا امام حسين(ع) با اين كه مي دانست شهيد ميشود، با خانواده خود به سمت کوفه رفت
امام حسين (ع) با اين كه مي دانست شهيد مي شود ، چرا اقدام به قيام كرد؟
بسم الله الرحمان الرحيم
با عرض سلام و خسته نباشيد ! عده اي از افرادي كه دنبال پيدا كردن نقص و اشكال از عملكرد امامان مي باشند ، در شبكه ها. طرح ميكنند كه اگر امام حسين (عليه السلام) عالم بر شهادتش بود ، چرا به طرف كربلا رفت ؟ چنانچه صدمه رساندن خود از محرمات است !!!!
اين تفكري كه بي سوادان و بهانه جويان دارند .
آيا اين سخن صحيح است ؟ چرا؟
امام فخر رازی آیه شریفه مباهله را دلیل قاطع بر این مطلب گرفته که حسن و حسین دو پسر رسول خدا(ص) می باشند؛ زیرا هنگامی که به دستور خدا مأمور شدند که در مباهله پسران شان را دعوت کنند، پیامبر(ص) حسن و حسین را دعوت کرد و با خود آورد.
بدون تردید امام حسین(ع) نواده پیامبر(ص) سید جوانان اهلبهشت است که در قرآن بر محبت آن حضرت تاکید شده است. جایگاه آن حضرت نزد شیعیان بر کسی پوشیده نیست زیرا که آن حضرت را سومین امام منصوب از سوی خدا برای هدایت امت میدانند.
و اهل سنت نیز محبت آن حضرت را بر خود فرض و لازم میشمارند هر چند ناصبیها و وهابیت با ایجاد بدعت در دین بسیاری از معارف آن را دگرگون کردند.
پیش از آنکه نظر اهل سنت در باره حادثه عاشورا بیان شود لازم است جایگاه امام حسین(ع) از دیدگاه اهل سنت مورد بررسی قرار بگیرد.
نیا نیا گل نرگس جهان که جای تو نیست
دو صد ترانه به لبها یکی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس که در زلال دلی
هزار آینه نقش و یکی ز خال تو نیست
نیا نیا گل نرگس تو را به خاک بقیع
که شهر ما نه مُهیای گامهای تو نیست
نیا نیا گل نرگس به آسمان سوگند
قسم به نام و نهادت دلی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس ز رنجمان تو مکاه
کسی ز خلق و خلائق فدای راه تو نیست
نیا نیا گل نرگس بدان و آگه باش
که جای سجده گه ِ ما هنوز مال تو نیست
نیا نیا گل نرگس که چون علی تنها
به فجر صبح ظهورت کسی کنار تو نیست
نیا نیا گل نرگس به مجلس ندبه
که ندبه ، ندبه خرقه است و پایگاه تو نیست
نیا نیا گل نرگس دعای عهد کجاست؟
نه این نماز جماعت به اقتدای تو نیست
نیا نیا گل نرگس به جان تشنه عشق
دعا دعای ظهور است ولی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس سقیفه ها برپاست
ردای سبز خلافت ولی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس به مادرت زهرا
کسی برای شهادت به کربلای تو نیست
نیا نیا گل نرگس نیا به دعوت ما
هزار نامه کوفی یکی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس فدا شوی مولا
برای عصر عجیبی که خواستار تو نیست
رقیه که بود
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین (علیه السلام) در منابع شیعی آمده است، اما در بعضی منابع در این باره اختلاف وجود دارد.
در کتاب کامل بهایی نوشته علاءالدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است، اما در مورد نام او که آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و … اختلاف است.
همچنین سید بن طاووس در کتاب «لهوف» خود مینویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) اشعاری در بیوفایی دنیا میخواند، حضرت زینب (س) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام (علیه السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید و خویشتندار باشید.»
دربارهی دعوتِ مکرّر امام ای به «انقلابیگری»
مناسبت شهادت شهید سرافراز و شجاع مدافع حرم،شهید محسن حججی ،استاد مدرسه علمیه فاطمه اهرا س کنگان ،کبری درویشی متن ادبی زیر را به نگارش در آورد
با کاوش در فلسفه قیام امام حسین علیه السلام می بینیم که هدف و غایت این قیام الهی، کسب منافع شخصی و دستیابی به زر و زور نبوده است، بلکه قیام و نهضت خونین اباعبدالله الحسین، در راستای نجات و رهایی انسانها از تاریکی های جهل و گمراهی به نور و هدایت و حقیت بوده، همان هدفی که در قرآن کریم برای انبیاء الهی علیهم السلام ترسیم شده است: « کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ»(ابراهیم/۱)
قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۹ش از سوی
شب قدر از جمله اموری است که به راحتی نمی توان در شناخت آن سخن گفت و حقیقت آنکه هر کسی بر اساس مقدار معرفتی که در توحید دارد از آن سخن گفته است. از این رو می توان هویت های مختلفی در معرفی و شناخت شناسی این شب نورانی تر از روز ارائه نمود، اما بر اساس شأن نزول سوره مبارکه قدر، می توان یکی از هویت های ذاتی شب قدر را رهایی از رنج روانی دانست.
یعنی خداوند این شب مبارک را آنقدر گسترش داده است تا بهتر از هزار ماه باشد. (علامه طباطبایی، المیزان، ج 20، ص 560) که بتواند هر دردی و رنجی حتی درد و رنج روانی پیامبر گرامی اش صلی الله علیه و آله را به جهت ستم بنی امیه برطرف کند؛ زیرا در روایات مربوط به شأن نزول این سوره آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در خواب دید بنی امیه بر منبر او بالا می روند، و آن حضرت سخت اندوهناک شد و خدای تعالی برای تسلیتش این سوره را نازل کرد و در آن فرمود: شب قدر از هزار ماه حکومت بنی امیه بهتر است. (همان)
یکی از زمان¬هایی که در منابع دینی، اهمیت فراوانی دارد، شب قدر است. در قرآن کریم، شب قدر، بهتر از هزار ماه خوانده شده است. مفهوم واژه¬ی «قدر» در لغت به معنای بیان مقدار چیزی است.1 در جای دیگری آمده که قدر به معنای اندازه و مقدار هر چیز اعم از زمان، مکان و. است.2
در معنای طاقت و توانایی نیز کاربرد دارد،3 چنان که در قرآن آمده: «علی الموسع قدره؛ آن کس که توانایی دارد به اندازه¬ی توانایی¬اش»4 اندازه و مقیاس هر چیز، و نیز به معنای سخت¬گیری و ضیق گرفتن، از دیگر معانی مورد استعمال این واژه است.5
«شهید مطهری» در این باره می¬گوید: «قدر به معنای اندازه و تعیین است. حوادث جهان از آن جهت که حدود، اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آن¬ها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهی است.»6 پس در یک کلام «قدر» به معنای ویژگی¬های طبیعی و جسمانی چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیت-های زمان و مکانی آن¬ها می¬گردد و تمام موجودات مادی و طبیعی را در بر می¬گیرد.7
آیا این درست است که سرنوشت همه ما در شب قدر تعیین می¬شود؟ آیا این با عدالت خدا سازگار است؟ پس ما چه اختیاری داریم؟
این که گفته می شود در شب قدر همه مقدرات تقدیر می شود، بدین معنا است که قالب معین و اندازة خاص هر پدیده، به طور روشن، اندازه گیری می شود؛ البته این اندازه گیری، بر اساس شرایط و موانعی است که پیش می آید و با ملاحظة اختیار و قابلیت انسان، شکل می گیرد. با توجه به مقدمه یادشده، رابطة شب قدر و تعیین سرنوشت بندگان و کردار اختیاری آنان، روشن می شود.
قدر، یعنی پیوند و شکل گرفتن هر پدیده و هر حادثه با سلسلة علت های خود و در شب قدر، این پیوند، به دقّت اندازه گیری می شود؛ یعنی اولاً، برای امام هر زمان، این پیوند، معلوم و تفسیر می شود و ثانیاً، رابطة این پدیده ها با علت هایش، روشن می شود. از یک سو خداوند متعال، بر اساس نظام حکیمانة جهان، چنان مقدّر کرده که بین اشیا، رابطه ای خاص برقرار باشد؛ برای مثال، بین عزت و دفاع از کیان و ذلّت و پذیرش ستم. هر کس از کیان خود دفاع کند، عزیز می شود و هرکس تسلیم زور و ستم شود، ذلیل می گردد! این، تقدیر الهی است. همچنین بین طول عمر و رعایت بهداشت و ترک بعضی از گناهان (مانند قطع صلة رحم و دادن صدقه)، رابطه وجود دارد.
می گویند در شب قدر مقدرات بندگان اعم از خیر و شر و ولادت و مرگ و خلاصه هر چه تا شب قدر سال آینده با آن مواجه می شوند، تقدیر و معین می گردد . اگر چنین باشد، هر کس سرنوشتش تا سال آینده مشخص است . بنابراین، در دایره همین سرنوشت معین حرکت می کند و اختیاری از خود ندارد; زیرا با توجه به سرنوشتی که در شب قدر برایش رقم خورده، حرکت کرده است . بنابراین، زندگی جبر مطلق است; مخصوصا با عنایت به این که شب قدر هر سال تکرار می شود، انسان از ولادت تا مرگ در سرنوشتی از پیش تعیین شده حرکت می کند; اختیاری از خود ندارد و مانند عروسک خیمه شب بازی، اختیارش دست کسی است که او را به بازی گرفته است . آیا چنین نیست؟
با توجه به این که ملائکه بُعد زمانی و مکانی ندارند، نزول آنها در شب قدر ـ که زمان معینی است ـ چگونه تصور می شود؟
واژگان، برای ذات معانی وضع شده اند؛ نه معانی خاص با ویژگی های خاص. «نزول» به معنای فرود آمدن چیزی از بالا به پایین است؛ چه آن چیز از حیث مادی بالا باشد (مثل نزول باران) یا از جهت معنوی بالا باشد (مثل نزول فرشتگان) و یا به صورت طبیعی بالا باشد.1 در مورد قرآن نیز نزول و مشتقات آن بارها به کار رفته است. در این موارد نیز روشن است که قرآن، از مکانی در بالا به زمین فرود نیامده، بلکه حقیقت قرآن است که به عالم طبیعت نازل شده است و این همان نزول معنوی است که از جانب خداوند حکیم بر قلب پیامبر صلی الله علیه وآله فرود آمده است.
در این مقاله پیرامون شب قدر از دید مفسرانی چون ابن عربی، فیض کاشانی، حسن زادة آملی، آشتیانی، امام خمینی، ابن فارض، ملّا سلطانعلی و بانو امین بحث می شود. در این مقاله حقیقت شب قدر و کسانی که درک این حقیقت را کرده اند، علامات ظاهری شب قدر، زمان آن، حال عبودی و خصایل و علوم کسانی که درک حقیقت این شب را کرده اند، بعضی برکات و ثمرات آن برای اهلش و توصیه های معصومین (علیهم السلام) برای درک آن پرداخته شده است.
«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است . (1) «تقدیر» نیز به معنای اندازه گیری و تعیین است . (2) اما معنای اصطلاحی «قدر» ، عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن (3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیز، «قدر» نام دارد . (4)
بنابر دیدگاه حکمت الهی، در نظام آفرینش، هر چیزی اندازه ای خاص دارد و هیچ چیزی بی حساب و کتاب نیست . جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضی تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند .
استاد مطهری در تعریف قدر می فرماید: «. قدر به معنای اندازه و تعیین است . حوادث جهان . از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهی است » (5) . پس در یک کلام، «قدر» به معنای ویژگی های طبیعی و جسمانی چیزهاست که شامل شکل حدود، طول، عرض و موقعیت های مکانی و زمانی آنها می گردد و تمام موجودات مادی و طبیعی را در بر می گیرد .
«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است و «تقدیر» نیز به معنای اندازه گیری و تعیین است؛ اما معنای اصطلاحی «قدر»، عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن و به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیزی «قدر» نام دارد.
بنابر دیدگاه حکمت الهی، در نظام آفرینش، هر چیزی اندازه ای خاص دارد و هیچ چیزی بی حساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضی تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.
شب قدر، شبی است که همه مقدرات سالانه انسان با ملاحظه، اراده، اختیار و قابلیت های انسان تقدیر می گردد. شب قدر یکی از شب های نیمه دوم ماه رمضان است که طبق روایات ما، یکی از شب های نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان است. دراین شب - که شب نزول قرآن به شمار می آید - امور خیر و شر مردم، ولادت، مرگ، روزی، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه ای که در طول سال متناسب با اراده، دعا و قابلیت انسان واقع می شود، تقدیر می گردد. شب قدر، همیشه و هر سال تکرار می شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و بهره برداری از آن در نیکویی سرنوشت یک ساله، بسیار مؤثر است. در این شب، تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه می شود و وی از سرنوشت خود و دیگران با خبر می گردد.